- تفریق کردن(بَ)
جدا کردن عدد و عدد کوچکتر را از عدد بزرگتر بیرون نمودن. (ناظم الاطباء). کاهش عددی خرد از عدد کلان، خلاف افزایش
معنی تفریق کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تفریق کردن
جدا کردن، پراکنده کردن، کم کردن کاستن، جدایی، کاهش، کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند، جمع تفریقات
- تفریق کردن
کم کردن، کسر کردن، منها کردن، کاستن، کاهش دادن، جدا کردن، پراکندن، جدایی افکندن
- تفریق کردن
لطرحٍ
- تفریق کردن
Subtract
- تفریق کردن
soustraire
- تفریق کردن
kutoa
- تفریق کردن
تفریق کرنا
- تفریق کردن
বিয়োগ করা
- تفریق کردن
빼다
- تفریق کردن
çıkarmak
- تفریق کردن
引き算する
- تفریق کردن
לחסר
- تفریق کردن
घटाना
- تفریق کردن
mengurangi
- تفریق کردن
ลบออก
- تفریق کردن
aftrekken
- تفریق کردن
restar
- تفریق کردن
sottrarre
- تفریق کردن
subtrair
- تفریق کردن
减去
- تفریق کردن
odejmować
- تفریق کردن
віднімати
- تفریق کردن
subtrahieren
- تفریق کردن
вычитать
